اما تو ای سپیده صبح به هنگامه میلادم دستی برآور بگذار نامم مشوش هراس از پیروزی تاریکی نباشد به هنگامه آغازم دستی برآور بگذار نه شیفته باران باشم ، نه مهتاب ، نه ابر ، نه شب و نه ستاره به هنگامه آمدنم دستی برآور بگذار طلوع دروغین شب بیچاره ای نباشم ، در انتظار نافرجام روشنی خدا را به هنگامه میلادم دستی برآور بگذار فاصله بیهوده ای نماند تا سپیده دمان بیادعای سترگ آی با توام ای سپیده راستین صبح تاریکی دیگر بس است
نوشته شده توسط : علی انصاری
نظرات دیگران [ نظر]